راز رفیقکشی مسلحانه/ متهم جسد دوستش را تکه تکه کرد
مرد جوان به عنوان تنها مظنون پرونده که احتمال میرفت آخرین نفری باشد که نوید را دیده بود به پلیس آگاهی احضار شد و تحت تحقیقات قرار گرفت
حدود دو سال قبل مادر و پدر جوانی به نام نوید با مراجعه به کلانتری شهرک غرب خبر از مفقود شدن ناگهانی فرزند سی ساله خود دادند.
پدر نوید در گزارش فقدان فرزندش به ماموران گفت:«پسرم در نزدیکی خانه ما به تنهایی در یک خانه مجردی زندگی میکرد اما تقریبا هر روز از من و مادرش خبر میگرفت و به همدیگر سر میزدیم. اما از دیشب ناگهان تلفنش خاموش شد و هر جایی را که دنبال او گشتیم انگار آب شده و در زمین فرو رفته بود. برای همین سراغ یکی از دوستان صمیمی او به نام علی رفتیم. علی که از بچگی با نوید دوست بودند، میگفت که قرار بوده نوید دیشب به خانه یکی از دوستانش به نام فرهاد برود.»
پدر نوید در ادامه گفت:«فرهاد یکی از دوستان نوید بود که اخیرا با همدیگر زیاد رفت و آمد میکردند.حتی این اواخر یک بار وقتی من و همسرم با نوید اختلاف و دلخوری پیدا کردیم سراغ فرهاد رفتیم و از او خواستیم به پسرمان مشاوره بدهد و او را راهنمایی کند تا مشکلش را با ما حل کند و او به ما اطمینان خاطر داد و گفت که خیالتان راحت باشد من حواسم به نوید هست اما دیشب بعد از گم شدن نوید، علی به ما گفت شما در مورد فرهاد اشتباه کردید چون او آدم خوبی نیست.علی میگفت من چند بار به نوید هشدار داده و گفته بودم که فرهاد انسان منفعتطلبی است و دوست دلسوزی نیست اما باز هم نوید دست از ارتباط با او نمیکشد.»
یک سرنخ
در حالی که با ثبت گزارش فقدان نوید رسیدگی به موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفته، بار دیگر پدر نوید سراغ پلیس رفت و گفت:«ساعتی بعد از ثبت گزارش گم شدن پسرمان، فرهاد با من تماس گرفت و گفت نوید قصد داشته خودروی 206 خود را بفروشد و من میخواستم آن را از او بخرم برای همین ماشین را به خانه من آورد. ولی حالا نوید برای کاری از خانه بیرون رفته و ماشینش اینجا مانده است.»
پدر نوید ادامه داد:«فرهاد به من گفت جای پارک ماشین نوید خوب نیست و از من خواست برای برداشتن ماشین پسرم به خانه او بروم.» به این ترتیب فرهاد به عنوان تنها مظنون پرونده که احتمال میرفت آخرین نفری باشد که نوید را دیده بود به پلیس آگاهی احضار شد و تحت تحقیقات قرار گرفت. فرهاد در ابتدا منکر هرگونه ارتباط با موضوع گم شدن نوید شد و گفت:«نوید مثل خیلی شبها به خانه من آمد و با همدیگر گپ زدیم.او خیلی وقتها به من سر میزد و چند ساعتی را با همدیگر میگذراندیم اما بعد از اینکه از خانه من خارج شد دیگر از او خبری ندارم.»ضد و نقیضگوییهای فرهاد از جمله در مورد ساعت رفت و آمد نوید به خانهاش سبب شد ظن ماموران نسبت به او بیشتر برانگیخته شود و تحت بازجوییهای تخصصی و فنی قرار گرفت تا اینکه بالاخره به جنایت ارتکابی اعتراف کرد و جزئیات قتل نوید را شرح داد.
اعتراف به قتل رفیق
فرهاد در همان بازجوییهای ابتدایی به ماموران گفت:«شب حادثه قرار بود نوید به خانه من بیاید. او خیلی شبها به من سر میزد و همیشه من با او با محبت و مهمان نوازی برخورد میکردم. نوید یک خودرو 206 داشت که قصد فروش آن را داشت و قبلا بین من و او صحبت از معامله این خودرو پیش آمده بود و من گفته بودم شاید ماشین را از او بخرم تا اینکه شب حادثه او به من زنگ زد و گفت میخواهد به خانهام بیاید تا درباره ماشین با هم حرف بزنیم و من به او گفتم خانه هستم و بیا اما از او دلخور بودم.
چون من متوجه شده بودم که نوید از خانه من مقداری طلا و یک گوشی تلفن همراه سرقت کرده است.من خیلی به نوید خوبی کرده بودم و انتظار این رفتار را از او نداشتم.»
متهم ادامه داد:«آن شب وقتی نوید به خانه من رسید با او سرسنگین بودم و خودش هم متوجه این موضوع شد و علت را پرسید. من هم بالاخره علت ناراحتیام را به او گفتم اما او زیر بار نمیرفت که سرقتها را انجام داده است و با عصبانیت برخورد کرد. من هم عصبانی شدم و وقتی با همدیگر بحثمان شد برای اینکه او را بترسانم اسلحهای را که در خانه داشتم بیرون کشیده و به سمت نوید گرفتم.
ناگهان دستم روی ماشه کشیده شد و یک گلوله شلیک شد و مستقیم به سر نوید اصابت کرد.» فرهاد در ادامه گفت:«وقتی دیدم که دوستم غرق در خون روی زمین افتاد خیلی ترسیدم و نمیدانستم باید چه کنم. یک جنازه روی دستم مانده بود و هر لحظه ممکن بود راز قتل لو برود. برای همین جسد را تکه تکه کردم و با ماشین خود نوید، بقایای جسد را به حاشیه جاده تهران - قم برده و آنجا دفن کردم.»
ادلهای برای جنایت
با اعتراف متهم به قتل؛ خانه او و ماشین نوید که جسد با آن حمل شده بود تحت بررسی قرار گرفت. در این بررسیها باقیمانده لکههای خون در ماشین و در حمام و سرویس بهداشتی خانه فرهاد کشف شد اما به دلیل اینکه لکههای خون شسته شده بود دقیقا قابل تشخیص نبود که به چه کسی متعلق است.در بررسی منزل فرهاد مشخص شد که یکی از دیوارهای خانه به تازگی کاغذ دیواری شده است و وقتی علت آن از همسر فرهاد پرسیده شد زن جوان گفت:
«رنگ دیوار کثیف و کدر بود برای همین فرهاد پیشنهاد داد که این دیوار را کاغذ کنیم.» اما وقتی ماموران جنایی کاغذ دیواری را کندند، مشاهده شد که رنگ زیر آن تمیز و تازه بوده و همچنین خراشی روی دیوار دیده شد که مشخص شد رد خراش گلوله است. در همین حال ماموران به آدرسی که متهم برای محل دفن بقایای جسد گفته بود مراجعه کردند اما جسد کشف نشد.
رای قصاص
از زمانی که جسد پیدا نشد متهم بار دیگر اتهامات وارد شده را انکار کرد. با این حال به رغم منکر شدن متهم با توجه به ادله موجود در پرونده، با صدور کیفرخواست متهم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد. متهم در دادگاه بار دیگر منکر اتهام خود شد اما قضات دادگاه با توجه به ادله و مستندات او را به قصاص محکوم کردند.
رای صادر شده به دلیل ایراد نقص تحقیقات از سوی قضات دیوانعالی کشور نقض شد و پرونده بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و مادر نوید تقاضای قصاص فرهاد را کردند و متهم در دفاع از خود گفت:«من اقاریر خود در مراحل ابتدایی را قبول ندارم چون من تحت فشار اقرار کرده بودم. آن شب بعد از اینکه نوید از خانه من بیرون رفت دیگر از او خبری ندارم و هرگز مرتکب جنایت نشدم. من مطمئنم نوید زنده است و به پدر و مادر او قول میدهم که فرزندشان را برایشان پیدا کنم.» قضات دادگاه بعد از پایان جلسه با توجه به مستندات پرونده، متهم را به قصاص و به دلیل جنایت بر میت به پرداخت دیه محکوم کردند.
نظر شما