بازسازی قتل در روستای خوشهوا حوالی مشهد
قتل خانوادگی به دلیل گردوخاک موتورسیکلت در روستای خوشهوا مشهد جنجال آفرید؛ اختلافات خانوادگی و فحاشی دو پسرخاله، موجب درگیری و در نهایت قتل با ضربات چاقو شد.
رویدادی تلخ در روستای خوش هوا در نزدیکی مشهد، موجب بروز یک فاجعه شد. شنبه ۳۱ خرداد، وقتی جوانی به نام ایرج با موتورسیکلت در این روستا عبور میکرد و گرد و خاکی به پا کرد، با واکنش دو عابر مواجه شد که تصور میکردند این کار عمدی بوده است. این دو که پسرخالههای ایرج بودند، در ابتدا به فحاشی پرداختند، اما ایرج به این ماجرا اهمیت نداد و از آنجا دور شد. خبر این موضوع در روستا پخش شد و به گوش سه برادر دیگر ایرج، یعنی محسن، داریوش و حجت رسید.
نزاع خانوادگی در اولین شب تابستان
در شب اولین روز فصل تابستان، وقتی محسن دو پسرخاله خود را در یک خودرو مشاهده کرد، مشاجرهای آغاز شد. محسن با ناراحتی به آنان اعتراض کرد و بحث، درگیری را به بار آورد. تماس تلفنی یکی از سرنشینان خودرو با برادران خود شرایط را به شدت بدتر کرد و نزاعی بزرگ، شامل استفاده از چوب و چاقو، میان دو گروه آغاز شد. در این حین، جوانی ۲۴ ساله به نام مهدی که به تازگی از مزرعه خود برگشته بود، برای کمک به درگیری وارد شد اما بر اثر ضربات چاقو به ناحیه قفسه سینه و پا جان خود را از دست داد.
مداخله پلیس و بازداشت متهمان
پلیس با حضور سریع در محل، آرامش را به روستا بازگرداند و مصدومان را به بیمارستان منتقل کرد. پس از گزارش مرگ مهدی، تحقیقات رسمی از سوی نیروی انتظامی و زیر نظر قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی مشهد، آغاز شد. همان شب، دستور بازداشت چهار برادر، یعنی ایرج، محسن، داریوش و حجت صادر شد. تحقیقات نشان میداد که هر یک از این برادران ممکن بود ضربه مرگبار چاقو را به مقتول وارد کرده باشند.
اعترافات در جلسه بازسازی
اولین جلسه بازسازی این درگیری مرگبار در تاریخ ۹ مرداد برگزار شد. در این جلسه، داریوش اعتراف کرد که ضربهای به پای مقتول زده است، اما برادران او اعترافاتش را نپذیرفتند و شخص دیگری از خانواده خود را به عنوان مظنون معرفی کردند. این اختلاف نظر، روند تحقیقات را پیچیدهتر کرد.
جلسه دوم بازسازی قتل
بر اساس شهادتهای جدید برخی از ساکنان روستا، دومین جلسه بازسازی قتل برگزار شد تا مشخص شود چه کسی ضربه چاقو به قفسه سینه مقتول زده است. با اطلاع از بازگشت متهمان به محل، تعداد زیادی از مردم روستا برای مشاهدات در محل حضور یافتند. با دخالت ماموران امنیتی، ازدحام کاهش یافت و مراحل بازسازی این پرونده آغاز شد.
محسن: سؤال کردم، جدال شد
محسن، یکی از متهمان، محل دقیق توقف خودرو دو پسرخالهاش را شرح داد و گفت: "وقتی آنها را دیدم، جلو رفتم تا درباره فحاشی که به برادرم ایرج کرده بودند، صحبت کنم. اما سجاد شروع به فحاشی کرد و با شمشیر به من حمله ور شد. لحظاتی بعد بود که مهدی و دیگران وارد دعوا شدند." محسن در ادامه، به نقش ایرج، برادرش، و دیگر طرفین درگیری اشاره کرد.
داریوش: میخواستم اسلحه را بگیرم
داریوش در اعترافات خود توضیح داد که هدف اصلی او گرفتن اسلحه از رسول بود و هنگام این درگیری چاقویش به پای مقتول اصابت کرده است. طبق گفتههای داریوش، درگیری به شدت شدید بوده و او نقش خاصی در زخمی کردن مقتول نداشته است.
متضاد بودن اظهارات و پیچیدگی پرونده
ایرج، که شاهدان و برادران خانواده او را متهم کرده بودند، ادعا نمود که چاقویی برای قتل نداشته و دیگران سعی دارند این جنایت را به گردن او بیندازند. از طرفی، رسول نیز تاکید کرد که ایرج اصلاً چاقو نداشته و دیگران عامل ایجاد ضربههای مرگبار بودهاند. این تناقضها باعث شد تا قاضی صفری جلسه بازسازی را متوقف کرده و تحقیقات عمیقتری را آغاز کند.
یک نزاع خانوادگی همچون ماجرایی تراژیک
در خلال این ماجرا، یکی از متهمان به خبرنگار ما گفت: "این شب، شبیه به یکی از فیلمهای هندی بود، که چنین خشونت بیفایدهای اتفاق افتاد. همه چیز از گرد و خاک یک موتورسیکلت شروع شد، اما نتیجه آن، مرگ یک انسان بیگناه بود. به نظر میآید این درگیری کاملاً برنامهریزی شده بود.
نظر شما