زندان؛ فرجام تلخ عاشق شدن در پارک
روزی که در بوستان عاشق زنی مطلقه شدم، دیگر به چیزی جز ازدواج با او فکر نمیکردم. گریهها و التماسهای مادرم را…
روزی که در بوستان عاشق زنی مطلقه شدم، دیگر به چیزی جز ازدواج با او فکر نمیکردم. گریهها و التماسهای مادرم را…
زنی که از سوی شوهرش مجبور به مصرف ماده مخدر شد، داستان زندگیاش را بازگو کرد.
من دزد نیستم و سابقهای هم ندارم فقط زمانی که با نیروهای گشت انتظامی روبهرو شدم از شدت ترس گاز موتورسیکلت را فشردم تا…
زنی که از سوی شوهرش به خیانت متهم شده است، داستان زندگیاش را بازگو کرد.
پدر ما گم نشده است و در بیمارستان روانپزشکی مشهد تحت درمان قراردارد اما اکنون زن پدرم که یک تبعه خارجی است و با…
زن جوان گفت: ۲۱ ساله بودم که برای درمان سرماخوردگی به یکی از بیمارستان های مشهد رفتم. آن روز متوجه نگاههای جوانی شدم…
۱۶ سال بیشتر ندارم و در مقطع دبیرستان تحصیل می کنم اما تا الان زندگی گرم و خوشی را کنار خانواده تجربه نکردم. از وقتی…
پانزده سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم برای همیشه از هم جدا شدند. زندگی مان در ابتدا چندان بد هم نبود. پدرم کارگر شرکت…
من که روزی خودم در خانه پدرم حکمرانی میکردم و هیچ کس حق نداشت نازکتر از گل به من چیزی بگوید. اکنون سال هاست با شوهری…
تلخکامیهای من از زمانی شروع شد که بهار عاشقیهایم ناگهان رنگ خزان به خود گرفت و دختر مورد علاقهام با مردی پولدار…