سرگذشت تلخ دختری که گرفتار عشق ممنوعه شد
با آنکه در مسیر ازدواج به بیراهه رفتم و با هیجانها و احساسات عاطفی دوران نوجوانی زندگیام را به عشقی ممنوعه گره زدم و…
با آنکه در مسیر ازدواج به بیراهه رفتم و با هیجانها و احساسات عاطفی دوران نوجوانی زندگیام را به عشقی ممنوعه گره زدم و…
دختر دوم خانواده هستم و پدرم بازرگان بود و مادرم خانه دار! زمانی که فقط۱۵ سال داشتم با اصرارهای عمه ام به عقد پسرش…
سیزده سال کنارمادرشوهرم و در یک اتاق۱۲متری زندگی کردم اما هیچ حریم خصوصی نداشتم. به همین خاطرهم روابط عاطفی بین من و…
با آن که در دوران ارتباط های غیراخلاقی، مدام تهمت های ناروا را تحمل می کردم، ولی گویی طوری طلسم شده بودم که به نصیحت…
نفهمیدم چگونه از همسرم غافل شدم و او از ۳ سال قبل به من خیانت کرد. سوالات زیادی ذهنم را به هم ریخته است به طوری که…
از وقتی خیانت های مکرر شوهرم را دیدم و با بی محلی های او تنهایی در جانم رخنه کرده بود خیلی اتفاقی در دور دور های فضای…
آن قدر به «عماد» وابسته شدم که حتی نمیتوانستم لحظهای دوری او را تحمل کنم. عاشقانه او را دوست داشتم و در رویاهایم…
یازده ساله بودم که درس و مدرسه را رها کردم تا کمک خرج خانواده باشم چرا که پدرم به خاطر اعتیادش، خانه نشین بود و مدام…
دخترم بعد از طلاق، دچار آسیبهای روحی و روانی شدیدی شد به طوری که پاسخ فرزندانش را با پرخاشگری میداد و توجهی به…
وقتی سرمایهام را از دست دادم و آن روزهای شیرین گذشت، به پیشنهاد یکی از دوستان قدیمیام به مصرف موادمخدر صنعتی آلوده…