دیگر سرقت نمیکنم، فقط به خاطر مادرم
پسری جوان که تاکنون چندین بار به جرم دزدی دستگیر شده است میگوید قصد دارد از این به بعد سراغ سرقت نرود.
پرهام مرد جوانی است که به اتهام سرقت بازداشت شده است.
او سه سابقه کیفری دارد و این بار میداند که حکمی سنگینتر از قبل در انتظار اوست.
پرهام از اینکه چطور سارق شد، میگوید:
6 ماه است که در زندان هستم. بازداشت هستم حالا باید منتظر حکم دادگاه باشم.
{سکوت}
قبل از بازداشت شغلت چه بود؟
سابقه داری؟
بله. سه سابقه دارم.
فکر نمیکنم دادگاه من را ببخشد.
به خاطر چند فقره سرقت محاکمه میشوی؟
از خانوادهات بگو. آنها در چه وضعی هستند؟
مادرم سرطانی است. پدرم فوت کرده و خواهرم هم با شوهرش زندگی میکند.
مادرم در خانه خودمان است. من و مادرم با هم زندگی میکردیم. البته حالا که بازداشت هستم خواهرم بیشتر به او سر میزند.
چقدر سواد داری؟
4 کلاس درس خواندم.
چرا بیشتر نخواندی؟
شرایطش نبود که درس بخوانم بعدش دیگر کار کردم.
تفریحی! معتاد نیستم.
به خاطر پول مواد دزدی میکردی؟
به فکر گرفتن رضایت شاکیان هستی؟
مادرم برای رضایت اقدام کرده هنور رضایت ندادهاند حالا ببینیم چه میشود.
به خاطر مادرم میخواهم این کار را ترک کنم.
نظر شما